فارسەکان: جیاوازیی نێوان پێداچوونەوەکان

ناوەڕۆکی سڕاو ناوەڕۆکی زیادکراو
چاکسازیی نووسە عەرەبییەکان، چاکسازیی ژمارەکان
No edit summary
تاگ: بەکارھێنانی نووسەی ناستاندارد
ھێڵی ٥:
{{ھەڵبەست}}
{{ب|پیش از اینت بیش از این اندیشۀ عشّاق بود|مھرورزی تو با ما شھرۀ آفاق بود}}
{{ب|یاد باد آن صحبت شبھاشب‌ھا کە با نوشین‌لبان|بحث سرّ عشق و ذکر حلقۀ عشّاق بود}}
{{ب|پیش ازین کاین سقف سبز و طاق مینا برکشند| منظر چشم مرا ابروی جانان طاق بود}}
{{ب|سایۀ معشوق اگر افتاد بر عاشق چە شد|ما بە او محتاج بودیم او بە ما مشتاق بود}}
ھێڵی ١١:
{{ب|شعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خل|دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بود}}
{{کۆتایی ھەڵبەست}}
 
شێعرێک لە عراقی
 
ز دو دیده خون فشانم، ز غمت شب جدایی
چه کنم که هست این‌ها گل خیر آشنایی
همه شب نها‌ه ام سر، چو سگان، بر آستانت
که رقیب در نیاید به بهانه‌ی گدایی
مژه‌ها و چشم یارم به‌نظر چنان نماید
که میان سنبلستان چرد آهوی ختایی
در گلستان چشم‌ام ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آن‌که شاید تو به چشم من درآیی
سر برگ گل ندارم، به چه رو روم به گلشن؟
که شنیده‌ام ز گل‌ها همه بوی بی‌وفایی
به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟
که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟
به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند
که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟
به قمارخانه رفتم، همه پاک‌باز دیدم
چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی
در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد
که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص ازآن مایی
 
== سەرچاوەکان ==
<references/>